مماشات با خلاف مسؤولان مردم را بدبین می کند | موانع شفافیت چیست؟
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری رسا، مناظره نقش شفافیت در کارآمدی مجلس شورای اسلامی با حضور حجج اسلام و المسلمین سیدمحمد حسین هاشمیان، مدیر کل مطالعات راهبردی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم و کریم خانمحمدی مدیر گروه مطالعات فرهنگی و ارتباطات دانشگاه باقرالعلوم(ع) به همت خبرگزاری رسا در سالن نشستهای این خبرگزاری برگزار شد؛ بخش دوم این مناظره که شامل سخنان حجتالاسلام والمسلمین خانمحمدی در بخش دوم مناظره است به صورت کامل از نظر میگذرد.
حجتالاسلام والمسلمین دکتر خانمحمدی:
مبانی ما با مبانی غرب متفاوت است ولی تفاوت مبانی به این معنا نیست که تکنیکهای مشترکی نداشته باشیم؛ شفافیت یک تکنیک برای تقوای جامعه است؛ نمیگویم که غربیها خداباور نیستند، اما سیاستگذاران غربی در دوره مدرنیته مبنا را بر خدا باوری نگذاشتهاند.
هر چند خیلی از آنها ممکن است به صورت فردی خدا باور باشند. اما تکنیکهایی برای کاهش تخلفات ابداع کردهاند؛ من با حجتالاسلام والمسلمین دکتر هاشمیان در این زمینه موافق هستم که از این تکنیکها باید استفاده کنیم.
منظورمان از آزادی، آزادی بیان است نه آزادی عمل؛ هیچ کس در عمل آزاد نیست که چون فکر میکند چراغ قرمز خوب نیست از آن عبور کند؛ انسانها آزاد هستند که بگویند که این چراغ قرمز خوب نیست، اما مادامی که قانون هست، همه باید عمل کنند. اینجا نکته اشتراک ما است.
ما هم آزادی بیان را مانند غرب محترم میشماریم؛ اما مبنای ما متفاوت است؛ آنجا میگویند که چون ایدئالیسم هستیم، پس هر آنچه که انسانها بگویند و اجماع کنند، همان حق است؛ اخلاق و حقیقت گفتوگویی و تفاهمی است؛ این تصریحات اندیشمندان غربی است. اما ما معتقد هستیم که حقیقتی وجود دارد؛ بنابراین ما رئالیست هستیم و آنها ایدئالیست هستند؛ اما هر دو آزادی را محترم میشماریم.
رازی میگوید «یک انسان عاقل دست و پای دشمنش را میبندد اما دهان دشمن را نمیبندد، شاید حقیقتی در آن نهفته باشد»؛ بگذار بگوید و بعد نگاه کن که حرف او حق یا ناحق است؛ ما رئالیست هستیم؛ امام صادق (ع) میفرماید «آیا اگر دیگران به تو بگویند آنچه که در مشت داری، کلوخ یا سنگ است، فرق میکند با وقتی بگویند طلا است؟»
ما رئالیست هستیم، اما این مسأله با استفاده کردن از تکنیکهایی که آنها برای شفافسازی ابداع کردهاند منافاتی ندارد؛ دیندار بودن باعث میشود که قوانین خوب اجرا شود و ضمانت اجرا است؛ علامه طباطبایی (ره) میگوید «اگر انسان خدا را رب نداند و به روز قیامت باور نداشته باشد ممکن است که روز دزدی نکند، اما شب چرا دزدی نکند؟»
بنابراین انسان متدین میتواند شفافتر و دیندارتر باشد؛ منافاتی ندارد که من علیه مردم هم بر خلاف نظر مردم رأی بدهم، من نماینده مجلس هستم، میگویم که هر چند اکثریت شما اینطور معتقد هستید، اما من بر اساس دین خود اینطور فتوا و رأی دادهام؛ این دیگر اوج شفافسازی است؛ منتها اصل بر شفافیت است؛ بگوید که مبنای من چه بوده است؛ ما هم معتقد نیستیم که اکثریت حقیقت آفرین است، اما معتقد هستیم که شما باید آنچه که هستی را به صورت شفاف برای اکثریت بیان کنی. بنابراین ما خیلی در این زمینه اختلاف نداریم.
پیامبر اکرم (ص) فرمود «با توکل زانوی اشتر ببند»؛ اگر میخواهی کسی را به عنوان نماینده بفرستی یا به کاری بگماری، ضمن اینکه آدم متدین را انتخاب میکنی، نظارت را هم در کنار آن داشته باش، یعنی شفافیت را هم بخواه؛ اگر اعتماد کنیم، بگوییم که چون مذهبی، متدین و حزب اللهی است، او را به کار میگماریم و از آن سؤال نمیکنیم و شفافیت نمیخواهیم، ای بسا همین آدم متدین هم منحرف شود، چون دنیا و قدرت آن چرب و شیرین است. همانطور که سکولارها منحرف میشوند، متدینها هم ممکن است منحرف شوند.
بنابراین اینجا به یک اجماع میرسیم که ضمن اینکه تدین را پاس میداریم و به آن تشویق میکنیم، باید ساز و کارهای شفافیت هم وجود داشته باشد.
بعد از این مقدمه حال چرا شفاف نیستیم؟ باید درباره راهکارهای ایجاد شفافیت و موانع آن صحبت کنیم. من اول موانع را میگویم، چون راهکارها یعنی همان رفع موانع، به لحاظ رتبی موانع مقدم است.
باید یک تحلیل گفتمانی انجام دهیم؛ در ایران یک ذهنیت و سابقه تاریخی داریم که ما را به سمت شفاف نبودن میکشاند؛ من مواردی را اشاره میکنم و درباره اینها تحلیل گفتمانی انجام میدهم.
در ایران گرایش به مخفیکاری زیاد است؛ نظریه توطئه همواره حاکم است؛ یعنی چنان به ذهن ما رسوخ پیدا کرده است که همواره احساس میکنیم ممکن است از اطلاعات ما استفاده کنند؛ این دیدگاه حاکم است. کشوری بودهایم که هرچند مستعمره قانونی نبودیم اما کشورهای دیگر بر ما سلطه داشتهاند؛ بنابراین به بیگانگان بدبین هستیم و این به عرصههای دیگر هم سرایت میکند.
ما به حاکمیت ایران بدبین هستیم، چون حاکمان، سلاطین و خوانین ظلم کردهاند، بنابراین این بدبینی باعث شده است که گرایش به تحفظ و مخفیکاری در وجود ما نهادینه شود؛ این را باید مقداری شفافسازی کنیم. راهکار را هم عرض میکنم.
ریشه طبقاتی، حاکمیت استبدادی یا خان خانی در ایران بوده است و نگاه از بالا به پایین در ایران نهادینه شده است؛ یعنی هر کس به سمت میرسد احساس میکند که درجه اول است و توده مردم درجه دوم هستند؛ بنابراین نتیجه میگیرد که مردم شایسته اطلاع داشتن نیستند. فرهنگ «ما خودمان تصمیم میگیریم و مردم چکاره هستند» به مرور نهادینه شده است.
جامعه رشد خانواده است؛ پدرسالاری در خانوادهها و حکومت نهادینه شده است؛ مردها نگفتن اسرار به همسران خود را افتخار میدانند؛ این گفتمان به حکومت و عرصههای مختلف سرایت کرده است؛ در این زمینهها باید گفتمانسازی کنیم، حرف بزنیم تا به شفافیت برسیم.
تحلیل غلط از مجاری اطلاعات دشمن؛ گاهی اوقات از یک نهاد یا اداره اطلاعات میخواهید فکر میکند که اگر به من بگوید دشمنان میفهمند؛ از اساس مجاری اطلاعات دشمنان این نیست؛ الان همین که من سخنرانی میکنم از طریق این موبایل همه جای دنیا سخنان من را میشنوند؛ اینقدر خلل و فرج برای فهمیدن وجود دارد. پارادوکسهای زیادی در اطلاعرسانیهای گوناگون میبینیم.
یکی از موانع شفافیت در ایران نبود احزاب شناسنامهدار محکم است؛ در ایران چون جامعه تودهوار است، پوپولیستها رشد میکنند؛ آدمی که سر و زباندار است و میتواند مردم را اغفال کند، یکدفعه طمع میکند که رئیس جمهور یا نماینده مجلس شود و از اساس معلوم نیست که ریشهاش کجاست؟ سابقهاش چیست؟ از کجا آمده است؟ فقط شعارهای خوب میدهد.
اگر احزاب شناسنامهدار باشند همدیگر را رصد کنند و محترمانه به جان هم بیفتند خوب است؛ این کار با تکیه بر نظریه مسئولیت اجتماعی باشد؛ به هم بهتان نزنند و اگر چیزی گفتند در مقابل گفته خود مسئول باشند.
ما باید به هر کس مجوز مجله، روزنامه و سایت خواست مجوز بدهیم ولی شناسنامه داشته باشد؛ بدانیم این کانال یا سایت برای کیست؛ اگر حرفی زد فردا نمیتوانند بگوید که من این حرف را نگفتهام؛ چنانچه حرف بزنید و بعد هم آن را قبول نکنید، جامعه هرج و مرج میشود.
نکته بعدی تنزل جایگاه مجلس است؛ اگر دولتها قوانین را رعایت نکنند و سرسری بگیرند، مجلس در رأس نباشد شفافیت هم رخ نمیدهد؛ نماینده به دولت وابسته میشود؛ نماینده باید قانون بگذارد، نه اینکه در دولت دخالت کند اما باید نظارت داشته باشد، ولی اگر نماینده سهمخواهی کند، فرماندار از من، استاندار از شما، گاهی بده بستان باشد، چون منافع در کار است شفافیت هم به وجود نمیآید.
نشستی در دانشگاه باقر العلوم بود، یکی از نمایندگان مجلس تصریح کرد «دولتها قانون را رعایت نمیکنند؛ دولت قبلی و این دولت قوانینی را که درباره یارانهها تصویب کرده بودیم درست اجرا نکردند»؛ یعنی چه؟ اینجا باید داد مجلس بالا برود و همگان حمایت کنند.
نمایندهای که درستکار نباشد نمیتواند صدای خود را بلند کند؛ نمایندهای که سهم میخواهد نمیتواند صدای خود را بلند کند؛ این هم از اول شروع میشود، اگر بدون شفافیت با یک حمایت کننده آمده است، مدیون آن حمایت کننده است؛ اگر صدایش در بیاید آن حمایت کننده میگوید که قرض من را بده بعد هر حرفی میخواهی بزن؛ تا قرض او را بدهد چهار سال تمام شده است.
نکته دیگر جدی برخورد نکردن با خطاکاران است؛ از اول ما اشتباه کردهایم؛ یعنی نظام اسلامی ما به بهانه حفظ نظام مماشات داشت؛ ما از تعبیر حضرت امام که فرمود «حفظ نظام اوجب واجبات است» برداشت خوبی نداشتیم؛ اگر منظور از حفظ نظام یعنی حفظ ارزشهای اصیل اسلامی، آن را قبول داریم، اما اگر منظور از حفظ نظام یعنی حفظ این ساختاری که داریم، حفظ نماینده و دولت، این را به هیچ وجه قبول نداریم؛ هدف حکومت اسلامی از اساس اجرای عدالت و برابری است.
همه فدای دین و عدالت هستیم؛ وگرنه اگر قرار باشد که عدالت و دین فدای ما باشد حکومت ماکیاولیستی است. گاهی اوقات افراد تخلف میکنند میگوییم که آبروریزی میشود و آبروی نظام اسلامی میرود، بنابراین با او مماشات میکنیم؛ الان امام جمعه، نماینده مجلس یا وزیر است، بعد با او برخورد خواهیم کرد؛ این کار مردم را بدبین میکند؛ مردم احساس میکنند که قانون برای دون پایهها و فقرا است.
یکی از فرزندان شهید مطهری نقل میکرد که این شهید معتقد بود ما با هیچ کس نباید مماشات کنیم؛ اگر نزدیکترین فرد ما تخلفی انجام داد، با روی گشاده اظهار کنیم و بگوییم که تخلف کرده است و امروز به دادگستری زنگ زدهام که او را ببرند؛ این مایه افتخار است؛ برادر امام رضا (ع) بد بود؛ پس برادر یک نفر بد باشد اشکالی ندارد و عیب نظام اسلامی نیست.
عیب نظام اسلامی ماستمالی کردن و دفاع کردن است؛ وگرنه اگر پرونده برادر من در دادگستری عادلانه و آشکارا بررسی شود موجب اعتماد مردم است؛ محاکمه برادر فلان وزیر و دختر فلان وزیر و برادر رئیس جمهور باید افتخار نظام اسلامی باشد. آن موقع است که مردم اعتماد پیدا میکنند، و الا به بهانه حفظ نظام مماشات کنیم بدبینی زیاد میشود.
فقدان مسئولیت اجتماعی از موانع شفافیت است؛ ما نظریه مسئولیت اجتماعی را جدی نگرفتهایم، باز هم به بهانه مصونیت نماینده او را رها میکنیم، در حالی که همگان مسئول هستند، از رأس حکومت تا ادنای مردم؛ امام خمینی (ره) تصریح کردند «در حکومت اسلامی آنکه در رأس حکومت است تا ادنای بشر» در گفتمان حضرت علی (ع) و ادبیات دینی ما همگان در برابر قانون مسئول هستند.
باید این مسئولیت اجتماعی را به وسیله رسانهها گفتمانسازی کنیم؛ مصونیت یعنی چه؟ مصونیت که قانونگذار گفته است در قانونگذاری و در حرف زدن و چیزی که میگوید آزاد باشد؛ گروههای فشاری نگویند که چرا اینطور رأی ندادی بله آنجا مصونیت دارد. اینجا خلط مفهومی صورت میگیرد، مسئولیت اجتماعی با مسئولیت، این دو خلط شود آن موقع باعث میشود که ما به سمت شفافیت حرکت نکنیم، اینها موانعی است که منجر میشود به سمت شفافیت حرکت نکنیم.
وجود نهادهای فراقانونی از دیگر موانع شفافیت است؛ اگر قانون وجود داشت باید برای همگان باشد؛ هیچ نهادی نباید خود را فرای قانون بداند؛ همه باید زیر چتر مجلس باشند، اگر ما نهادی داشتیم که استثنا کردیم، به مصلحتی که قوانین عمل نکند این شیوع پیدا میکند؛ همانگونه که یک سوراخ کوچک باعث تخریب یک سد بزرگ میشود.
اگر ما در یک عرصه مصونیت دادیم، یا استثنا کردیم، دیگر نمیشود جلوی آن را گرفت؛ ما قانون داریم، قانون این است که همگان باید در شصت سالگی بازنشست شوند، اگر استثنایی وارد شد مدام شیوع پیدا میکند؛ اگر میخواهیم در یک زمینه استثنا داشته باشیم آن هم باید قانونی باشد؛ آنجا هم قانون بگوید که فلان نهاد استثنا هست، یا مرجعیت استثنا هست؛ نه اینکه بگوییم شما و شما.
دکتر استادیان دبیر علمی مناظره:
حجتالاسلام والمسلمین دکتر خانمحمدی به مباحث مهمی اشاره کرد؛ ایشان در بحث تکنیکی گفت علیرغم تفاوت مبانی با حکومتهای غربی، میتوانیم از تکنیکهایشان استفاده کنیم، باید آزادی بیان باشد اما آزادی عمل ذیل قانون تعریف میشود؛ اکثریت حقیقت آفرین نیست اما باید به اکثریت بیان و شفاف با مردم صحبت کنیم. در ادامه به موانع شفافیت اشاره کرد و موانع متفاوتی را بر اساس نظریه تحلیل گفتمان برشمرد./836/